امروز : دوشنبه 13 مارس 2023
تاریخ : 2023/03/13 - 3:32 ذخیره فایل ارسال به دوستان

سیری در چهار شنبه سوری قدیم یکان کهریز

سیری در چهار شنبه سوری قدیم یکان کهری نویسنده رستمی دبیر و نویسنده و شاعر در زمان های قدیم در یکانکهریز مراسم چهارشنبه سوری با شور و شعف خاصی از طرف اهالی روستا برگزار می شد. می توان گفت تمام آداب و رسوم زمان های قدیم با رسوم امروزی تفاوت زیادی داشت و هر وقت […]

سیری در چهار شنبه سوری قدیم یکان کهری

نویسنده رستمی

دبیر و نویسنده و شاعر

در زمان های قدیم در یکانکهریز مراسم چهارشنبه سوری با شور و شعف خاصی از طرف اهالی روستا برگزار می شد.
می توان گفت تمام آداب و رسوم زمان های قدیم با رسوم امروزی تفاوت زیادی داشت و هر وقت خاطره ی آن روزها در ذهنم تداعی می شود دلتنگ تر شده و تکرار چنین روزگارانی را آرزو می کنم ، به قول شهریار:

بیر سینما پرده سی دور گؤزومده
تک اوتوروب سیر ائده رم اؤزومده

خلاصه آخرین سه شنبه سال قبل از عید نوروز در یکانکهریز بازاری در محل کنونی تشکیل می شد که اهالی تنقلات مخصوص این شب را مثل کشمش، نخود، سنجد، گردو، بادام و … را تهیه می کردند و اکثر خانم های خانه دار روستا برای این شب کوفته آماده می کردند که طعم خاصی داشت.

بعد از شام تنقلات را روی کرسی یا وسط خانه در سینی بزرگی می چیدند و بزرگ خانواده آن را میان اعضای خانواده تقسیم می کرد .اهل خانواده و بچه ها در آن شب بسیار شادی می کردند بخصوص دختراندم بخت و تازه عروس ها صبح روز بعد را جهت رفتن به چشمه آرزو می کردند . دختران دم بخت صبح زود ، قبل از طلوع آفتاب ، روز چهارشنبه مقداری از آن تنقلات شب ، مثل کشمش و نخود را با خود به سر چشمه می بردند و آنرا به آب جاری چشمه می انداختند و از روی آن سه بار می پریدند و این عبارت را در هر بار پریدن از روی آب بر زبان جاری می کردند :

آتیل ماتیل چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه

سپس با کوزه یا ظرفی که همراه داشتند از چشمه پر می کردند و به خانه آورده و آن را از جایی آویزان می کردند . چنانکه رسم بود مواظب بودند تا ته کوزه یا ظرف پر شده از آب به زمین نخورد زیرا آب جهت مراسمی که به زبان محلی به آن(( اوزوک سالماق )) می گفتند لازم داشتند.

بعد از اعلام زمان و محل این رسم ، در موعد مقرر هر دختری مقداری از آن آب را در ظرف کوچکی به آن جا برده و در کوزه ای که قبلا آماده شده بود، می ریختند ضمنا هر کدام از دختران دم بخت ، دکمه یا سنجاقی یا هر چیز دیگری که در دست داشتند در داخل آن کوزه می انداختند و روی کوزه را با پارچهمی پوشاندند و کودکی را در کنار آن می نشاندند.

سپس هر کس شعر یا ترانه ای را می خواند و آن کودک بعد از اتمام ترانه یکی از آن اشیا داخل کوزه را بیرون می آورد . آن شیء مال هر کدام از افراد بود ترانه به نام او ثبت می شد .

اکثر شعرها و ترانه های خوانده شده نغمه های دلنشینی بودند که آن ها را به زندگی و آینده و خوشبختی امیدوار می کرد .

نمونه ای از ترانه هایی که در این مراسم قدیمی خوانده می شدند :

بیر دونوم وار نوخودی
آسدیم میخدان اوخودی
چیخدیم کهریز باشینا
سندن یاخشی سی یوخودی

***

گیردیم باغا اوزومه
تیکان باتدی دیزیمه
اییلدیم چیخادماغا
یار ساتاشدی گوزومه

ارسال دیدگاه