*اتخاذ چنین سیاستی از سوی دولت، موجب تقویت موسسات بزرگ خصوصی با عنوان «چائبول» شد که با بهرهمندی از مزایای دولتی نقش کلیدی را در توسعه صنایع جدید، تولید و صادرات کشور ایفا کردند.*
بسیاری از چائبولها برای دسترسی به اعتبارات و یارانههای دولتی، با پرداخت رشوه به مقامات دولتی مانع ورود دیگر بازیگران به عرصه رقابت میشدند؛ به همین دلیل آنها به تسلط بر اقتصاد برای حذف شرکتهای کوچک و متوسط متهم شدند.
بررسی روند توسعه اقتصادی در کرهجنوبی (دهه ۱۹۹۰-۱۹۶۰)
از اوایل دهه ۱۹۶۰ و با اتخاذ سیاست توسعهای ، دولت به سیاست جایگزینی واردات و توسعه صادرات روی آورد و با اعطای وامهای صادراتی، معافیتهای مالیاتی، پرداخت یارانه به صادرکنندگان و جلوگیری از واردات بی رویه کالاها، به تشویق صادرکنندگان پرداخت.
*اتخاذ چنین سیاستی از سوی دولت، موجب تقویت موسسات بزرگ خصوصی با عنوان «چائبول» شد که با بهرهمندی از مزایای دولتی نقش کلیدی را در توسعه صنایع جدید، تولید و صادرات کشور ایفا کردند.*
بسیاری از چائبولها برای دسترسی به اعتبارات و یارانههای دولتی، با پرداخت رشوه به مقامات دولتی مانع ورود دیگر بازیگران به عرصه رقابت میشدند؛ به همین دلیل آنها به تسلط بر اقتصاد برای حذف شرکتهای کوچک و متوسط متهم شدند.
در واقع سیر تحول چائبول و فرهنگ سازمانی که آنها زیر پا گذاشتند، در ایجاد بحران اقتصادی نقش داشت.
به عبارت دیگر، پیدایش فساد در روابط چائبول و دولت و افزایش اقتدارگرایی در مدیریت چائبولها، تاثیرات منفی زیادی بر روابط میان افراد و ساختار سازمانی چائبول داشت؛ زیرا روسای چائبول تمایل داشتند بهگونهای اقتدارگرا عمل کنند و روابط تجاری را بر اساس روابط شخصی – نه قراردادهای نوشتهشده – اداره کنند؛ درحالیکه عده زیادی از منتقدان در کرهجنوبی تمایل به اتخاذ یک رهبری مشورتی و مشارکتی برای رهبران تجاری داشتند. علاوه بر این، حالت سنتی اداره چائبولها باعث شده بود این شرکتها در برابر پذیرش کامل قوانین و هنجارهای بازار آزاد مقاومت کنند (ژانگ، ۲۰۱۰: ۵۹).
همچنین ساختار مالکیت چائبول باعث شده بود که خانوادهها با وجود داشتن سهم کمی در دارایی کلی شرکتها، آنها را در یک شیوه بسیار مبهم و بدون نظارت دولتی اداره کنند؛ بهنحویکه کسب اطلاعات مالی مفید درباره شرکتهای کرهای و موسسات مالی آنها بسیار دشوار بود و دولت، سهامداران و سرمایهگذاران، فاقد یک ارزیابی دقیق مالی درباره چائبولها بودند.
این ساختار مالکیت، قدرت قابل توجهی در اختیار رئیس شرکت قرار داده بود که به موجب آن، سهامداران را کنترل میکرد و با استفاده از تصمیمات سرمایهگذاری و تامین مالی از مزایای خصوصی سهامداران سوءاستفاده میکرد.
در واقع در شرکتهای چائبول، مالکیت متمرکز توسط مدیران، انگیزه از بین بردن مزایای خصوصی اعضا را ایجاد کرده بود.
تهیه و تنظیم با اکتسابی از فضای مجازی : حسن محمودی