درباره ی فرهنگ و آداب و رسوم مردم مرند بیشتر بدانیم برآن شدم تا فرهنگ مذهبی ورسومات منطقه مرند را با توجه به منابع خاص بیان دارم این مطلب را در۴قسمت بشرح ذیل انتشار میدهم. ۱) فرهنگ عامه ۲) آیین ها و جشن های ملی ۳) فرهنگ اصیل انتظار در سطح شهرستان حاکم […]
برآن شدم تا فرهنگ مذهبی ورسومات منطقه مرند را با توجه به منابع خاص بیان دارم
این مطلب را در۴قسمت بشرح ذیل انتشار میدهم.
i : فرهنگ عامه
مردم مرند مردمی اصیل ونجیب هستند. آنها در رفاقت ثابت قدم، در برابر مشکلات شجاع و مقاوم ، و به غیرت شهره اند. از جمله خصلت های این مردم مهمان نوازی، سلحشوری، آزادمنشی، راستگویی، مرزداری و پایبندی به اعتقادات مذهبی است.
یکتاپرستی وایمان به پروردگار در اعماق دل و روح مردم این سامان ریشه دارد و احساسات وطن دوستی آنان در تمام ادوار تاریخ ضرب المثل بوده است.
قیام های مکرر اهالی تبریز در هنگام جنگ های عثمانی و دولت استبدادی روسیه تزاری سرشار از فداکاری ها و جانبازی های شگفت انگیزی است که در تاریخ ، جاودان خواهد ماند.
«حسینقلی کاتبی» در کتاب « آذربایجان و وحدت ملی» می نویسد:« طرز معاشرت، برخورد اجتماعی، تعارفات، طرز برگزاری جشن های ملی و مذهبی مثل مراسم نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده به در ، عید غدیرخم ، میلاد مولی علی (ع) ، رسوم مهمانی و عروسی، تعزیه و عزاداری و غیره در تمامی سرزمین ایران یکسان اجرا می شود. از دیگر ویژگی های ایرانی در اخلاق ملی مثل مهمان نوازی، ادب و احترام و خوش سلوکی و حسن معاشرت در میان عموم ایرانیان از خراسانی و آذربایجانی و کرمانی و کرد و بلوچ یکسان است».
ii : آیین ها و جشن های ملی
شب چله ؛ شب چله طولانی ترین شب سال محسوب می شود و مراسم آن اغلب نوعی شب نشینی فامیلی و دوستانه است. در این شب نشینی انواع خوراکی های زمستانی یعنی خشکبار و شیرینی خورده می شود. خوردن میوه های بهاره و تابستانی که به ترفندهای مختلف تا اولین شب زمستان نگهداری شده اند، به نوعی اصرار بر وجود بهار و تابستان گرم و پر برکت است. پختن برنج سفید نیز در شب چله ی بزرگ یا یلدا نوعی جادوی سفید برای سفید روزی و نیکبختی در زمستان سیاه و سرد به شمار می رود.
بیشترین مراسم زمستانی به چله کوچک مربوط می شود که سخت ترین و سردترین روزهای زمستان را در بر می گیرد. در بیشتر روستاها و گاه مناطق شهری آذربایجان شرقی، آیین های مشترکی در این خصوص وجود دارد. بر افروختن آتش بر پشت بام ها و گاه تیراندازی یا سر و صدا کردن ، معمول ترین و رایج ترین آداب مربوط به چله کوچک است. گمان بر این است که با افروختن آتش و سر و صدا، پیرزن سرما یا «قاری نَـنـَه» ترسیده و فرار می کند.
چهارشنبه سوری
چهار آتش افروزی در چهار چهارشنبه به عدد رمزی چهار اشاره دارد. فیثاغورث عدد چهار را اصل و ریشه طبیعت جاودان می داند. چهار طبع انسانی، چهار عنصر حیات ، نشان از وجهی مهم و مثبت دارند که اگر چه به تدریج شکل گرفته، اما امر واحدی است.
بنابراین عدد چهار در این آیین، حکایت از چهار وجه طبیعت دارد که به تدریج عنصری واحد یعنی طبیعت، سال، مکان یا هر پدیده چهار وجهی را می سازند. به این ترتیب که اولین چهارشنبه منسوب به باد است و در آن نیز باد می آید. دومی خاک، سومی آتش و سرانجام آب که در این زمان از یخ بستن خاک کاسته می شود و زمین نفس می کشد. صبح آخرین چهارشنبه سوری مردم بر سر آب رفته و از روی آن می پرند و می خوانند:
آتیل ماتیل چرشنبه( عاطل و باطل شود چهارشنبه)
بختیم آچیل چرشنبه(بختم بازشود چهارشنبه )
اگر آب را نماد باروری بدانیم، آخرین چهارشنبه اسفند با باروری طبیعت همراه است. در روستاها معتقدند که چهارشنبه آخر سال، «چرشنبه خاتون» است. به همین دلیل زنان بالای اجاق خوراک پزی با آرد شکل زنی زیبا را می کشند و زیر آن یک آینه و شانه می گذارند تا وقتی چهارشنبه خاتون آمد سرش را شانه بزند. چهارشنبه خاتون تأکیدی بر بارور شدن زمین در آخرین روزهای اسفند است. در میان مردم
آذربایجان شرقی ، هر یک از چهارشنبه ها نامی دارند.
مفصل ترین مراسم ، متعلق به آخرین چهارشنبه سوری است که در آن شب حتماً برنج سفید پخته و به همراه آجیل و شیرینی بر سفره می گذارند. پسران جوان یا نوجوان شالی برداشته و از سوراخ بالای بام خانه ( که عمدتاً برای تعویض هوا و خارج شدن دود تنور تعبیه شده) شال خود را پایین می اندازند. صاحبخانه نیز به فراخور حال خود، مقداری آجیل، شیرینی یا تخم مرغ در گوشه شال می بندد تا پسر آن را بالا بکشد. چنانچه پسر، خواهان دختر خانواده باشد، شال را بالا نمی کشد. چنانچه خانواده ی دختر راضی باشد، نشانه ای از دختر را به شال می بندند.
رسم شال اندازی در بیشتر نقاط آذربایجان رایج بود و هنوز هم در بعضی از روستاها انجام می شود.
صبح آخرین چهارشنبه ، زنان بر سر رود یا چشمه رفته ، کوزه ها را پر از آب می کنند. آنها خود زودتر ازهمه از روی آب می پرند، گاه دام ها را برای گذشتن از آب به سرچشمه یا رود می برند. از آبی که از آنجا آورده شده، برای خمیر کردن ، روشن کردن سماور و یا پختن غذا استفاده می شود.
از جمله مراسم دیگری که در این روز معمول است، فرستادن خوانچه ای از میوه و شیرینی برای عروس خانواده است. در شب چله نیز خوانچه ای نظیر همین فرستاده می شود.
خوردن هفت دانه ی روغنی، شیرینی یا غله نیز از مراسم رایج مربوط به چهارشنبه سوری در آذربایجان شرقی است. درست کردن هفت نوع خوراکی شیرین ( هفت لون) در این روز معمول است. در بعضی نقاط، شیرینی گلابیه، گردو، بادام، پسته، میوه، سیب، پرتقال و نخود و کشمش ، ترکیب هفت لون را تشکیل می دهند.
دو رسم جالب در آخرین چهارشنبه سال درآذربایجان شرقی دیده شده که حاوی نکات رمزی و نمادین بسیار است. در روستای قوریجان، زنان داخل پوست گردو، شمع روشنی می گذارند و آن را روی آب به صورت شناور رها می کنند. در همان حال پسرانی که نیت کرده اند، صبح زود در آب شنا می کنند. دومین رسم به عشایر کلیبر برمی گردد. آنها در چهارشنبه سوری ، صبح زود در دو نقطه مقابل یکدیگر با فاصله ای نه چندان زیاد از هم ، آتش بزرگی بر می افروزند و دام هایشان را از میان دو آتش عبور می دهند. پس از آن از آبی که از نهر آورده اند به حیوان ها می دهند.
مردم شهرستان مرند دارای عقاید مذهبی ومعتقد به فرهنگ انتظار هستند نشان این حقیقت وجود هیات های عزاداری ورسم وآداب مراسمات مذهبی است.درنیمه شعبان میتوان گفت در سطح استان یکی از شهرستانهائی است که مراسم میلاد امام زمان دراین شهرستان ودرروستاهای این شهرستان برگزار میشود.
حاکم شدن فرهنگ انتظار موجب زنده نگه داشتن روح امید در بشریت می شود.
حاکم شدن فرهنگ انتظار موجب زنده نگه داشتن روح امید در بشریت می شود .
لازمه قدم نهادن در مسیر تحقق شرایط ظهور حضرت مهدی (عج) خودسازی ، اصلاح فردی و اجتماعی است.
شاخصه های انتظار و وظایف منتظران در عصر غیبت و مروری بر حادثه عاشورا
خواستگاری (الچی گدمه )
در زمانهای قدیم مادر و یا عمه یا یکی از نزدیکان آقا پسردر جاهای عمومی ـ مسجد ـ عروسی ـدختری را میپسندیدند و بعد از آنکه پسر را در جریان امر قرار دادند روزی را تعیین میکردند بهخواستگاری دختر بروند. خواستگاری هم عموما در مواقع عصر انجام میگرفت. شخصی را بنام ایلچیبه خانه عروس میفرستند بعد از چندی که در خانه نشستند یکی از افراد که از دیگران زرنگتر و پرروتربود سر سخن را باز میکند و هدف را بیان میکند بعد از چند مدتی او را به اتاق دعوت میکردند(عروس) در حالیکه نگران و ترس او را فراگرفته وارد اتاق میشد دربعضی موارد اتفاق میافتد کهشربت و چای را به زمین و یا لباس مهمانان میریخت و بعد ازچند روزی یک نفر دوباره بخانه دختر مراجعه مینماید و اگر مورد موافقت قرار گرفت خانواده پسر رادر جریان امر قرار میدهد.
وقتی خانواده دختر با ازدواج دخترشان موافقت کردند شخصی را تعیین میکردند برای تعیین مهریهدر خانه دختر جمع میشوند چند نفر از خانواده دختر و چند نفر از خانواده پسربه خانه دختر میروندو پس از صرف شام تعیین مهریه مسایلی را مطرح میکنند وقتی مورد موافقت قرار گرفت کله قندی را ازطرف خانواده داماد به همراه خود میآورند آن را خرد میکنند
عقد کنان (کبین کسمه )
روزی که تعیین کرده بودند عدهای از خانواده دختر و عدهای هم ازخانواده پسر در خانه دختر جمع میشوند قبلا که مهریه را تعیین کرده بودند در آن مجلس مینشستندبعد از آنکه مقداری صحبت میشود ملای محضر وارد مجلس میشود و پس از نوشتن دفتر و امضا دفترتوسط شهود و خود آقا داماد که در اتاقی دیگر حضور دارد دفتر را امضا میکند بعد ملا دفتر را برمیداردو وارد اتاق خانمها میشود. بعد از آنکه عروس و جواب بلی از او شنید از او هم امضا میگرفت بعد ازمدتی دفتر را برمیداشت وارد مجلس میشد و سکوت مجلس را میشکست و شیرینی را که به همراهخود بردند آن را میخورند و ملا هم صیغه عقد را خوانده و بدین ترتیب دختر خانم زن دائمی آقا پسرمیشود و مهمانان با گفتن مبارک باد خداحافظی میکردند و میرفتند
پارچه بران ( پالتار کسمه )
پس از چندی روزی را تعیین میکردند و در آن روز عدهای از خانواده آقا داماد و عدهای هم ازخانواده عروس خانم به بازار میرفتند برای عروس خانم و سایر افراد خانواده خرید میکنند. خانوادهعروس نیز برای آقا داماد پارچه ـ کت و شلوار میخریدند این پارچهها را طی تشریفاتی درون خونچههاگذاشته به خانه عروس خانم میفرستادند
حنابندان (حنا آغشامی)
همچنین روزی را تعیین میکردند و شب آن روز خانمها در خانه عروس خانم و آقایان هم در خانهآقا داماد دور هم جمع میشوند و تا صبح بیدار میماندند و به رقص و پایکوبی میپردازند و خانمها همدر خانه دختر جشن میگیرند. در نیمههای شب از نزدیکان عروس خانم دست و پای او را با حنا زینتمیدادند و آقایان هم در خانه داماد به چنین کاری دست میزدند. بزرگترها در ساعات اولیه شب پس ازخوردن شیرینی و چای خداحافظی کرده و خانه را به جوانان میسپردند تا آنها بدون خجالت و با خیالآسوده حاضر به جشن و پاکوبی بپردازند. افراد شوخ طبع با حرکات و گفتههای خود مردم رامیخنداندند . و حضور عاشقها در مجلس باعث میشد تا زینت خاصی به آن بدهد و این هم بستگی بهاقتصاد خانواده داشت
بردن عروس خانوم ( گلین گلمه )
عروس خانم از پدر ومادر و سایر اعضای خانواده خود خداحافظی کرده و راهی خانه شوهرمیشود. در زمانهای قدیم ماشین وجود نداشت و عروس خانم را با پای پیاده به خانه شوهر میبردند وتعدادی از همراهان عروس خانم او را تا خانه شوهر همراهی میکنند و آتشی که در پشت بام روشنمیکنند آقا داماد به پشت بام میرود و سیبهایی را که در دست دارد آنها را بطرف عروس خانم پرتابمیکنند و جوانان سعی میکنند که یکی از این سیبها را بعنوان تبریک و شادی بدست آورند. همچنینمقداری پول خرد و شیرینی که جمع کرده بودند آنها را هم به سر عروس خانم میریزند و هر کدام ازجوانان سعی میکنند آنها را بگیرند چون تبرک دارد. بعد بهرقص و پاکوبی مشغول میشدند. برادر کوچک آقا داماد با یکی از افراد فامیل شالی را که قبلا آماده کردهبود به پیش عروس خانم رفته و آن را به دور کمر عروس خانم میبندد هنگامیکه کمر عروس را پدرشوهر یا برادر کوچک شوهر میبندد عروس را میخواهند به خانه داماد ببرند. بایاتیهای زیر را در روزپاتخت (بندی تخت) میخوانند. (البته این مرسم وسایر مراسم عروسی مفصل برگزار می شد
گلین گلین قیز گلیناینجی لرین دوز گلین
ئیدی اوغلان ایستهرمآچیلان آیدا گلین
منبع: