ولی در این زمان پر پیچ خم فرهنگی اقتصادی وسیاسی واجتماعی ،قلم فرسائی درراه حق وحقیقت سخت است .تزویر وریا دروغگوئی وعوامفریبی پول ومقام عواملی هستند که خطر جدی برای قلم می باشند .مستی قدرت ومستی ثروت ومستی مقام آفتی است که قلم را از نوشتن حقایق بازمیدارد .ولی قلم واقعی قلمی است مانند شهید آنکه در ذهن خود مجسم کرده بآن خواهدرسید . آن هدف جز حقیقت طلبی چیزی دیگری نمی تواند باشد حقیقت همان خداست رسیدن به خدا با قلم چنان سخت نیست .
خداوند متعال به قلم و آنچه با قلم می نویسند و بر صفحه کاغذ نقش می بندد سوگند می خورد.
دلیل عظمت قلم و نگاشته های قلم همان سوگندی است که خداوند بدان خورده است زیرا در قرآن کریم خداوند متعال همه جا به مظاهر عالم وجودی که خود خلق فرموده قسم می خورد مانند: عصر شب فجر خورشید ماه. .. اینها همه مظاهر آفرینش اند. گردش منظم شب و روز آفتاب و باران آسمان و ستارگان همه و همه اهمیت دارند و در جهان عظیم خلقت نقشی ایفا می کنند و در زندگی انسان که گل سرسبد آفرینش است تاثیر مستقیم و غیر مستقیم دارند قلم هم یکی از آن مظاهر هستی است. قلم آلتی است که نیات و منویات ارزشمند و یا بی ارزش آدمی را بر جریده روزگار ثبت می کند و برای آیندگان به یادگار می گذارد. بیان و گفتار هم که منبعث از نفس ناطقه انسان است اهمیت دارد ولی گفتار در فضا پخش می شود اثر می گذارد ولی تاثیر بیان پایدار نیست. امواج صوتی که حامل سخن است در فضا گم می شود نابود می گردد.اما آنچه ازاندیشه ها بر روی سنگ یا پوست یا کاغذ ثبت می شود همیشه پایدار می ماند.از نسلی به نسل دیگر می رسداز دوره ای به دوره دیگرانتقال می یابد.
زندگی انسان را به دو دوره تقسیم کرده اند ، دوره تاریخ و دوران قبل از تاریخ . تاریخ وقتی آغاز می شود که بشر خط اختراع می کند و ماجرای زندگی پر فراز و نشیب اش را می نگارد و علم و هنر باقی می گذارد .(۴) و از آن هنگامه تا اکنون هفت هزارسال می گذرد.
قلم همه این سالها با انسان همراه بوده و هر آنچه درباره او بوده را نگاشته وهیچ فرو نگذارده است : از سرگذشت وآینده اش ، از روزگار تلخ وشیرینش ، باور واعتقادش ، مهر ومحبتش ، محبوب ومعبودش و … همه را نوشته و باز حرف ناگفته بسیار داشته است .
قلم همه این سالها با انسان همراه بوده و هر آنچه درباره او بوده را نگاشته وهیچ فرو نگذارده است : از سرگذشت وآینده اش ، از روزگار تلخ وشیرینش ، باور واعتقادش ، مهر ومحبتش ، محبوب ومعبودش و … همه را نوشته و باز حرف ناگفته بسیار داشته است .
انسانها به دو صورت گفتار و نوشتار فکر و نظر خود را بیان کرده اند ، اگر چه بیان زبانی ایشان را روزگار کهنه کرده و از بین برده است ، ولی بیان بنان و نوشتارها زنده مانده و باعث تحوّل و تغییر شده است . تمدنهای مختلف به واسطه آثار دانشمندان شکل گرفته و تداوم یافته است . هرچند مقام گفتار در جامعه متمدن والا بوده وانسانها اندیشه واحساس خویش را بسیار به زبان بیان کرده اند ، امّا تردیدی نیست که سهم نوشتن در ایجاد تمدنها و بقای آنها بیشتر بوده است . قلم با میدان داری خویش درصحنه کتابت و تاریخ و زندگی ، چنان خوش درخشیده که “خامه اش” سرمایه علم شده است وتجربه وفرهنگ وهنر و… .
آری آدمی با قلم آموخت و با آن تربیت پذیرفت و پیش رفت وتکامل یافت وعلوم مختلف پدید آورد و تمدنهای بزرگ ایجاد کرد با قلم به دانش ها دست یافت و با دانش جهانی دگر ساخت و طرحی نو در انداخت .
قلم از بارگاه ربوبی نشان رفعت یافت که نام و مقام اش با نخستین آیات در جبل النور ، بر پیامبرگرامی اسلام حضرت محمّد (صلّی الله علیه وآله )فرود آمد آنگاه که فرمود : ” اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ- الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ- عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ ” – بخوان بنام پروردگارت که کریمترین است ، همان که به وسیله قلم آموخت وآنچه را انسان نمی دانست به او فهماند -. این آیه ها به باور مفسّران اولین آیاتی است که در” غار حراء ” نازل شده است . کاملترین ادیان آسمانی فرو می آید و فرستاده خدا که برای راهنمایی انسانها برگزیده شده است با قلم و کتاب به تعلیم و تربیت می پردازد که اساس تعلیم وتعلّم بشر قلم وکتابت است . این آیات اشاره بر مقام ربوبیِت خدای سبحان دارد که در مرحله تکوین توانایی آموختن و تربیت پذیرفتن را به انسان می دهد و اسباب علم اندوزی او را فراهم می کند و در مرحله تشریع با فرستادن کتاب ها و رسولان خویش به هدایت آنها می پردازد که اوست پروردگار جهانیان .
و نیز ” از افتخارات ما مسلمانان اینست که قرآن کتاب آسمانی ما چهارده قرن پیش روزی که تعداد با سوادهای منطقه حجاز از هفده نفر تجاوز نمی کرده سوگند به قلم یاد کرده است ” ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ ” و بدین جهت نام قلم بر این سوره از قرآن خوانده شده ، آری سوگند به قلم یاد کردن در چنین محیطی عظمت دارد ،خدای سبحان به قلم وآنچه با آن می نویسند سوگند یاد کرده است . “
و امّا حدیث مقامات قلم چنان است که پیامبر خدا (صلّی الله علیه وآله ) در بیانات نورانی خویش به تعابیر مختلف از آن یاد کرده اند:
) فرمودند : ” آن هنگام که قیامت در رسد ، قلم عالمان با خون شهیدان سنجیده گردد و قلم دانشمندان بر خون شهیدان برتری یابد .
فرمودند : ” قلم نعمتی است بزرگ از سوی کردگار وقلم اگر نبود سیاست ودیانتی استوار نمی شد و زیستن خوشی در روزگار نبود.
فرمودند : ” دانش نگار باشید پیش از آنکه دانشوران از دست روند که با از دست رفتن عالمان ، دانش نیز از دست می رود .
فرمودند : ” هرکه دانش یا سخنی از من نگاشته است ، پاداش او نیز هماره نگاشته شده است تا هنگامی که آن دانش وسخن بر جا مانده است.
فرمودند : ” هرگاه مؤمنی بمیرد واز او یک ورق که بر آن علمی نگاشته شده باشد باقی بماند همان یک ورق سپری بین او وآتش جهنّم خواهد بود .
و فرمودند : ” قَیِّدُوا العِلمَ بِالکِتابَهِ “[أعلامالدین، ص۸۲٫- تحف العقول ]
والبته تمام آنچه گفته شد در باره قلمهایى است که در مسیر حق و عدالت و در صراط مستقیم، گردش مىکنند، اما قلمهاى مسموم و گمراه کننده بزرگترین بلاها و خطرها را براى جوامع انسانى داشته اند که به عنوان سلاحی مرگبار در مسیر انحراف وسقوط وفریب مردم بکار رفته ظلمت ها را در همه جا نشانده اند وانحطاط فرهنگ وتمدنها را رقم زده اند .
آری حکایت قلم عجیب ودردناک می شود وقتی در دستان مزدور واندیشه های تاریک قرار می گیرد وحربه ای در دست ظالمان وجبّاران می شود که بساط ظلم می افکنند و نمی دانند که این دستمایه سوگند خدا را چرا وچگونه بکار گیرند.
قلم گفتا که من شاه جهانم قلم زن را به دولت می رسانم
ولی در این زمان پر پیچ خم فرهنگی اقتصادی وسیاسی واجتماعی ،قلم فرسائی درراه حق وحقیقت سخت است .تزویر وریا دروغگوئی وعوامفریبی پول ومقام عواملی هستند که خطر جدی برای قلم می باشند .مستی قدرت ومستی ثروت ومستی مقام آفتی است که قلم را از نوشتن حقایق بازمیدارد .ولی قلم واقعی قلمی است مانند شهید آنکه در ذهن خود مجسم کرده بآن خواهدرسید . آن هدف جز حقیقت طلبی چیزی دیگری نمی تواند باشد حقیقت همان خداست رسیدن به خدا با قلم چنان سخت نیست .
به امید روزی که صاحب قلم حق وحقیقت ظهور نماید تا قلم های تزویر وریا ودروغگوئی وعوامفریبی ومستهای قدرت وثروت ومقام وشهوت را از دنیای کنار بگذارد وبر همگان آشکار سازد .
خدایا درود فرست بر نماینده ات و فرزند نمایندگانت،آنان که فرمانبردارى از آنها را لازم نمودى،و حقّشان را واجب گرداندى،و پلیدى را از آنها بردى،و پاکشان نمودى،پاک کردنى درخور و شایسته.خدایا یار ىاش کن،و به وسیله او براى دینت یارى رسان،وبه دست او یارى فرما دوستانت و دوستانش و شیعیان و یاورانش را،و ما را از آنان قرار ده.خدایا به او پناه ده.از شرّ هر متجاوز و سرکش،و از شرّ همه آفریدگانت،و او را حفظ کن،از پیش رویش و از پشت سرش،و از جانب راستش،و از طرف چپش،و نگهبانى اش کن و جلوگیرى فرما از اینکه پی شآمد بدى به او در رسد،و پیامبرت و خاندان پیامبرت را در وجود او حفظ فرما،و عدالت را به او آشکار کن،و وى را با پیروزى تأیید کن،یاورش را یارى ده،و دریغ کننده از یارى اش را خوار گردان،و به دست او گردنکشان کفر را درهم شکن،و کافران و منافقا ن و تمام ب ىدینان را به قتل برسان،هر کجا هستند،در مشرقهاى زمین و مغربهایش،در خشیها و دریاهایش و به وسیله او زمین را از عدالت پر کن،و دین پیامبرت(بر او و خاندانش درود باد)را به او نمایان فرما،و قرار ده مرا خدایا از یاران و مددکاران و پیروان و شیعیانش،و درباره خاندان محمد به من بنمایان،آنچه را که آرزو دارند،و درباره دشمنانشان آنچه را که بیم دارند،اى معبود حق آمین.