وقتی بسیجیان را در کنار فرمانده سپاه مرند دیدم که با عطوفت ومهربانی صحبت می کردند وقتی رئیس آموزش وپرورش را دیدم با دبیران ودانش آموزان برسر یک سفره حوزوی نشسته اند . وقتی روسای سازمان تبلیغات وارشاد و اطلاعات وامنیت را دیدم دوش بدوش مردم وروحانیت در یک صف نماز ایستاده اند وقتی دیدم جوانی با فرمانده نیروی انتظامی به راحتی صحبت میکند. وقتی دیدم نماینده ولی فقیه در استان ختم صحبتهایش را خیلی ساده به پایان رساند وقتی دیدم امام جمعه از شوق فرهنگی از کلیه مسئولین تشکر وقدردانی می کند . وقتی دیدم فرماندار مرند بر تدبیر خود درراستای اجرای برنامه همایش بصورت رسمی در شهرستان اجرا شود که خود مصوبه آنرا دستورداده بود بر کثرت حاضرین می بالید .منهم شاد بودم .
باین تصویر می بالم
نویسنده : رحیم میابی
بخود آئیم ! دشمن درخانه است.
اتحاد وهمدلی مسئولین اجرائی ونظامی واطلاعاتی وفرهنگی درمراسم افتتاح کارگاه های علمی همایش مکتب امام صادق ع ستودنی بود .
وقتی وارد نمازخانه شد چادری این کارگاهها شدم هوای دیگری که شامل معنوی وفرهنگی بود مشاهده نمودم .آری بایک همدلی که با محوریت نماینده ولی فقیه دراستان وبا همت ومدیریت فرماندار محترم وبا حمایت تمامی مسئولین اجرائی وفرهنگی ونظامی به نمایش گذاشته شده بود یک عمل ابتکاری است در سطح استان ومی توان گفت در سطح شمالغرب کشور .
آری وقتی جمع مسئولین را دیدم مراسم اعزام به جبهه های حق علیه باطل را در ذهنم متجلی نمودم گفتم دیگر آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند . چون سربازان وافسران جنگ نرم با مهربانی وعطوفت که بار سنگین جنگ نرم را بدوش دارند در کنار هم بودند .
دورکعت نمارز شکر بجا آوردم .دعا کردم خدایا رهبری و وحدت جامعه را ازما مگیر.
خدایا مسئولین پاسخگو به ملت را مستدام فرما .
خدایا جنگ فرهنگی شروع شده است و آتش آن در خانه هایمان شعله ور میشود . برایمان با بصیرت خدائی وروشنگری ولائی، درجه سربازی مبارزه با تهاجم فرهنگی را عنایت فرما تا از خانواده خودمان شروع کنیم . تا از فرهنگ اصیل اسلامی دور نباشیم . حجاب باطنی مارا در ظاهر نمایان فرما .
آری مردم مهربان مرند امروز روزی خوبی بود .روز افتتاح کارگاه های علمی وفرهنگی و آموزشی همایش مکتب امام صادق ع بود.
وقتی بسیجیان را در کنار فرمانده سپاه مرند دیدم که با عطوفت ومهربانی صحبت می کردند وقتی رئیس آموزش وپرورش را دیدم با دبیران ودانش آموزان برسر یک سفره حوزوی نشسته اند . وقتی روسای سازمان تبلیغات وارشاد و اطلاعات وامنیت را دیدم دوش بدوش مردم وروحانیت وجوانان در یک صف نماز ایستاده اند وقتی دیدم جوانی با فرمانده نیروی انتظامی به راحتی صحبت میکند. وقتی دیدم نماینده ولی فقیه در استان ختم صحبتهایش را خیلی ساده به پایان رساند وقتی دیدم امام جمعه از شوق فرهنگی از کلیه مسئولین تشکر وقدردانی می کند . وقتی دیدم فرماندار مرند بر تدبیر خود درراستای اجرای برنامه همایش بصورت رسمی در شهرستان اجرا شود که خود مصوبه آنرا دستورداده بود بر کثرت حاضرین می بالید .منهم شاد بودم .روسای دانشگاههای آزاد مرند وپیام نور مرند دوش بدوش دانشجویان وطلبه ها داشتند سخنان نماینده ولی فقیه را تحلیل می کرند واز برکت وکرامت امام صادق ع می گفتند. شهرداران شهرهای شهرستان مرند حضور چشمگیر داشتند. نیروهای ستاد نمازجمعه در تلاش بودند تا مراسم بنحوی برگزار گردد تا میهمانان که پیام رسانان این همایش هستند راضی باشند . وهمه وهمه جوانان حاضر در کار گاهها که چند روزی بود در تدارک و آماده نمودن در تلاش بودند. اهالی زنوز واعضای شورای شهر وشهردارزنوز در تدارک این مراسم متجل زحمات شده بودند.
ولی هیچ مسئولی از خبرنگاران یادی نکردند درحالی که خبرنگاران افسران صف اول مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن بعداز فرماندهی قرار گاه قراردارند .
آری بخود می بالیدم که بخود آمده ایم .
اکنون با مسئله پیچیده جهانی سازی روبرو ییم که در اص،آمریکائی ساختن جهان است واز پیامدهای تلخ واندهبار آن، از سویی یکسان سازی فرهنگی ورنگ باختن فرهنگهای کلان، زایا و پر دامنه و پیشینه در فرهنگ پر زرق وبرق و خیره کننده آمریکائی است وازسوی دیگر ، پروبال دادن و پر رنگ کردن خرده فرهنگها بجای فرهنگ ملی. از همین روست که امروزه آشکار و نهان شاهد منطقه گرائی وقوم مداری هستیم .که گرچه دربسیاری مواقع ساختگی بودنش آشکار است ، اما سردمداران مهر گسل وبیگانه جویش بی شرم وپروا به گرداب ستیز با فرهنگ ملی و بلکه بنیاد کشور هم کشیده میشود و مشتی جوان خام و جویای نام و نوطلب ونا آگاه را نیز با خود همراه می کنند!!!!
امروز دیگر برای هیچ منصف دلسوزی جای تردید نمانده که انکار گذشته و مهر ابطال بر همه پیشینه های فرهنگیوتاریخی دیرینه زدن و مجموعه پیشینه چند هزار ساله را یکسان انگاشتن و یک کاسه رد کردن ،نه تنها مارا سبکبار نکرده و موجبات نزدیکی و همدلی بیشتر با همکیشان را فراهم نیاورده ، که در موارد سخت از ارج واعتبار مان کاسته و نسل جوان امروز را در بی هویتی هراس آوری سرگردان رها ساخته است .
اگر نسل جوان امروز گذشته را نشناسد ، یا به او بد شناسانده باشند ؛از افتخاراتی که پدرانش آفریده اند و قله های دانش و معرفتی که پیموده اند بی خبر باشد؛آگاهی اش از فرهنگ و ادبیات ملی ناچیز و مغشوش باشد؛تاریخ وتمدن ایران در دیدگانش خُرد وبی مقدار بیاید و دلبستگی و تسلطش بر زبان فارسی، ومحلی هیچ یا اندک باشد ،چگونه میتوان او را ایرانی شمرد و گذشته از آن برای پاسداری و بهسازی آن ،چه انتظاری از او می توان داشت؟
روزگاری دلخوش بودیم که : ((کس نیاید به زیر سایه بوم/گرهما از جهان شود معدوم))؛
اما امروز با شگفتی می بینیم که نیروی فریب ونیرنگ چندان است که با صد افسون وافسانه ، بوم شوم را همای سعادت جا می زنندومرکز تاریکی و تیرگی را مشعل هدایت؛ یا چنان سلایق را دگرگون می کنند که خامان ره نیافته؛نفیرِ ناخوش زاغ را بر نوای بلبل باغ و خرمهره را بر گوهر شبچراغ ترجیح می دهند .
جای آن است که خون موج زند در دل سنگ
زین تغابن که خزف می شکند بازارش .