نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز
مرا به خاطر بسپار
آدمهایی که زندگی خوش و خوب و آرامی دارند، میانگارند که جهان، خوش و زیبا و آرام است. انسانهایی که زندگی ناخوش و بد و ناآرامی دارند اما، میپندارند که جهان، بد و زشت و ناآرام است. وقتی که لذت میبرند و شادند، میگویند حالا جهان سامان یافته است. اما هنگامی درد میکشند و رنج میبرند، میگویند حالا جهان نابهسامان شده است. کدام یک درست است؟
درست این است که بگوییم: «جهانِ من» زیبا و خوش و آرام است یا، حالا «جهانِ من» سامان یافته است. «جهانِ من» زشت و بد و ناآرام است یا، حالا «جهانِ من» نابهسامان است. من این گونه میبینم.
به تعبیر ویتگنشتاین:«جهان، جهان من است» و «جهانِ انسانِ خوشبخت با جهانِ انسانِ ناخوشبخت متفاوت است».
پس، جهان خودت را تفسیر کن، نکوهش و ستایشاش کن، نه جهان بقیه را! آن وقت، دیگری را محکوم نخواهی که چرا جهان را زیبا یا زشت میخواند، آرام یا ناآرام میبیند. او جهان خودش را دارد، تو هم جهان خودت را.
مقصودم این نیست که هیچ ویژگی و چیز مشترکی در جهانهای ما وجود ندارد. نمیگویم جهان من بیثبات است و جهان شما باثبات، جهان من درد و رنج دارد و جهان شما ندارد، جهان من لذت و خوشی دارد و جهان شما ندارد. همچنین است دربارهی طبیعت انسان؛ اینکه آدمی خواهشگر است، استعداد شرارتورزیدن دارد، میل به قدرت و برتری دارد و… اما آنچه که نگاه مرا به جهان شکل میدهد، ارزش جهان را برای من مشخص میکند، اینکه خوب است یا بد، زشت است یا زیبا، باورها و افکار من و احساسات من و انتظارات من و تجربههای من و خواستههای من و داشتههای من است. جهانِ من، حالا تیره و تاریک است!
هر دو از رساله منطقی-فلسفی، جمله اول فقره ۵٫۶۲ و جمله دوم فقره ۶٫۴۳، ترجمه از سروش دباغ.
#جوان_فردا ?? t.me/jjavanefarda
این مطلب بدون برچسب می باشد.