بله مردم ما آنچنان در زمینه اینکه چه چیز الان مد شده است تیز هستند که کوچکترین تغییرات را متوجه می شوند و عموما در حال مقایسه خود با دیگران هستند. بدین ترتیب وقتی نمایش ثروت و سپس مقایسه شروع و وقتی نیاز به عزت و احترام با مقیاسهای مادی سنجیده شد ،احساس بی عدالتی و محرومیت نسبی می رود که همه مردم را فرا گیرد.از اینجا به بعد اکثریت مردم در رسیدن به مقیاس ارزشی ظواهر مادی باهم مسابقه می گذارند.
فرایند تبدیل ثروت به ارزش در ایران و تاثیر آن بر روی ارزشهای دیگر
نویسنده : دکتر کریم یزدانی هوجقان
با ارزش شدن ثروت چه پیامدهایی برای بخشهای دیگر جامعه و چه تاثیری بر روی ارزشهای دیگر دارد. ثروتمندان نه فقط ثروت خود را نیز به تدریج بر مردم کل جامعه در رده های مختلف القا و حاکم می کنند و از آن طریق بر آنها سلطه می یابند.اگر اعضای جامعه از ارزشهای القا شده از سوی ثروتمندان پیروی نکنند با روشها و ابزارهای مختلف بطور نامحسوس توبیخ و مجازات می شوند.
وقتی نمایش ثروت آغاز گشت در پی آن مقایسه ها و احساس محرومیتها بوجود می آید و بتدریج ظواهر و ابزار مادی مانند اتومبیل،لباس ،طلا،و جواهر مقیاس ارزیابی می شوند. انسانها در هر گروه که هستند خود را بر اساس این مقیاس ها با افراد آن گروه مقایسه می کنند. عده ای قشر بالا می خواهند از دیگران جلو بزنند.
برتری جویی و خودنمایی و عده ای دیگر می خواهند از دیگران عقب نمانند و چیزی از دیگران کم نداشته باشند آنهم بیشتر در ظاهر. زیرا مقیاسهای ظاهری ملاک ارزیابی قرار می گیرند از اینجاست که ظاهرسازی در جامعه رواج می یابد و یک عنصر فرهنگی پایدار تبدیل می گردد. و هرکس پول و ظاهری متناسب با آن داشت مورد احترام و تشویق قرار می گیرد و در مقابل فقرا تحقیر و توبیخ می شوند.در نتیجه فقرا نیز همانند بقیه کوشش می کنند تا ظاهری مانند آن بالایی ها داشته باشند،حداقل تا آن حد که تحقیر نشوند.
وقتی مسابقه بر اساس مقیاس های ارزشی تعیین شده از جانب قشر بالا آغاز شد و به راه افتاد کم و بیش همه یا اکثر می خواهند درواقع ادای قشر بالاتر از خود را در آورند و هیچ کس به آن چیزی که دارد راضی نیست همه می خواهند پز بدهند با لباس،با ماشین با خانه و وسایل منزل ،حتی با طرز صحبت کردن. انسانها دیگر طبیعی نیستند، خودشان نیستند،مصنوعی می شوند، همه چیز و همه کار را برای نشان دادن به دیگران می کنند،چه در قیافه ظاهری (ناخن مصنوعی،مژه مصنوعی ،بینی عمل کرده ،چه در انتخاب شغل چه در انتخاب اتومبیل و منزل و وسایل آن، چه در انتخاب همسر و انتخاب مدرسه.
بدین ترتیب ثروتمندان با پول خود مردم محتاج را مجبور به پیروی از بسیاری از ارزشهای بی ارزش خود می کنند.
مقایسه اجتماعی و احساس محرومیت
وقتی نمایش ثروت آغاز شد و از طرف دیگر از همه سو انواع نیازها به مردم تزریق شد یک بیماری واگیر تمام جامعه را فرا می گیرد از کوچک و بزرگ و فقیر و همه کم و بیش آن چیزهایی را می خواهند که ثروتمندان دارند یا در جامعه به ارزش تبدیل شده است.
زیرا از اینجا به بعد مقایسه های اجتماعی شروع می شود. افراد خود را با همردیفان و افرادی که وضعشان بهتر از آنهاست مقایسه و اگر از آنها کمتر باشد احساس عقب افتاون و بی عدالتی نسبی می کنند. خانم به شوهرش می گوید آخر تو هم مردی؟ شوهر شهین خانم را نگاه کن که چه ماشین هیوندای قشنگی برای زنش خریده نگاه کن ببین چه لباس ها و کفش هایی تن بچه هایش می کند. آخر بچه های من به این خوشگلی چیشون از اونا کمتره ؟حالا چطور می شود که مقایسه از قشر بالا شروع می شود و به پایین می رسد و در جامعه ما چه در شهر ها چه در روستاها به سرعت گسترش می یابد.
بله مردم ما آنچنان در زمینه اینکه چه چیز الان مد شده است تیز هستند که کوچکترین تغییرات را متوجه می شوند و عموما در حال مقایسه خود با دیگران هستند. بدین ترتیب وقتی نمایش ثروت و سپس مقایسه شروع و وقتی نیاز به عزت و احترام با مقیاسهای مادی سنجیده شد ،احساس بی عدالتی و محرومیت نسبی می رود که همه مردم را فرا گیرد.از اینجا به بعد اکثریت مردم در رسیدن به مقیاس ارزشی ظواهر مادی باهم مسابقه می گذارند.
کریم یزدانی هوجقان
دکترای جامعه شناسی اقتصادی و توسعه