امروز : یکشنبه 12 دسامبر 2021
تاریخ : 2021/12/12 - 16:51 ذخیره فایل ارسال به دوستان

شاه از سر ناچار می‌شنید

‍ ‍ ‍ ‍ در آذر ماه ۱۳۵۷، دکترامینی از شاه خواست برای آرام کردن اوضاع از دکتر غلامحسین صدیقی (جامعه‌شناس برجسته و وزیر کشور دکترمصدق) استفاده کند. شاه با عصبانیت گفت: حالا کار من به جایی رسیده که از این میرزای جامعه شناس کمک بخواهم. امینی: مملکت نیاز به او دارد. مساله شما نیستید. […]

‍ ‍ ‍ ‍ در آذر ماه ۱۳۵۷، دکترامینی از شاه خواست
برای آرام کردن اوضاع از دکتر غلامحسین صدیقی
(جامعه‌شناس برجسته و وزیر کشور دکترمصدق) استفاده کند. شاه با عصبانیت گفت: حالا کار من به جایی رسیده که از این میرزای جامعه شناس کمک بخواهم.

امینی: مملکت نیاز به او دارد. مساله شما نیستید.
شاه یک شب در این باره فکر کرد و اطلاع داد حاضر است.
آنچه بین شان گذشت، با حضور دکترامینی و عبدالله انتظام؛
شاه: در این مدت آقای دکتر ظاهراً در دانشگاه مشغول بودید؟
صدیقی: به لطف اعلی حضرت، گاه در زندان قزل قلعه و قصر بودم، گاه زیر نظر ساواک شما.

شاه: گلایه ها را کنار بگذاریم، باید وطن را نجات داد
صدیقی: برای نجات وطن نمی شود گذشته را کنار گذاشت. شما کاری کردید که دولتی ها تبدیل به کارگزاران شاه شدند نه خدمتگزاران ملّت. با این روش مردم شما را مسئول خرابی ها می‌دانند.
شاه: مگر به شما و مصدق اختیارات ندادیم؟
مصدق خواب و خیال هایی دید.
این رجال خائن بودند که وضع را به اینجا کشاندند
صدیقی: مصدق، مَردِ وارسته ای بود.
شما زاهدی ها و هویدا ها را ترجیح دادید.
شما هر چه رجل آزاده و وطن پرست بود به زندان انداختید. شما و دستگاه شما ایران را از هر چه مَرد بود خالی کرد.

شاه: توطئه ای بین المللی توسط بعضی از مخالفان به اجرا درآمده.
صدیقی: امروز باید دید چه چیز در خطر است
مملکت یا مصالح گروهی که در طول این ۲۵ سال
یعنی بعد از کودتای ۲۸مرداد علیه حکومت قانونی و ملّی مصدق زمام ملک و ملت را به دست گرفتند.
اگر می خواهید مملکت به آرامش برسد نخست باید از خود گذشت کنید.گذشت از همه آن چیزهایی که به ناحق در ۲۵سال اخیر در ید قدرت شاه قرار گرفته، گذشت از ثروتی که بی سبب در خزانه شخصی شاه گرد آمده، گذشت از حمایت مردان و زنانی که جز فساد و خیانت در این سال ها نکردند، گذشت از اهل بیتی که باعث بد نام شدن خاندان سلطنت هستند.اولین شرط برای آرام شدن کشور تشکیل شورای سلطنت و استراحت حضرتعالی است.
شاه: شورای سلطنت در زمان حیات؟!
مگر آدم زنده وکیل وصّی می خواهد؟!
صدیقی: بعضی از مفسدین شما را دچار خیالات ناصواب کردند.

دکترصدیقی، سخن می گفت و شاه از سر ناچار می‌شنید.شاه هرگز حاضر نبود سخنانی را گوش کند که در کلمه کلمه آن، محکومیت بساط استبدادی او حضور دارد. فردای روزی که شاه با دکتر صدیقی ملاقات کرد ویلیام سولیوان، سفیر امریکا، به دیدن شاه آمد، شاه به سولیوان گفت:
صدیقی مرد یک دنده و سرسختی است
تنها حُسنِ او ایمانش به “قانون” است

یادنامه غلامحسین صدیقی

@jjavanefarda

ارسال دیدگاه