پایگاه خبری جوان فردا مستقل و مردمی کتابخانه هایِ خلوت؛ آرایشگاه های شلوغ!!! ✍کریم یزدانی هوجقان-دکترای جامعه شناسی هرگاه به کتابخانه های مختلف مراجعه می کنم با خلوتی و خالی بودن این کتابخانه ها مواجه می شوم. برایم بسیار عجیب و پرسش برانگیز است که این همه خلوتی این کتابخانه ها نشانه چیست؟ و چرا […]
✍کریم یزدانی هوجقان-دکترای جامعه شناسی
هرگاه به کتابخانه های مختلف مراجعه می کنم با خلوتی و خالی بودن این کتابخانه ها مواجه می شوم. برایم بسیار عجیب و پرسش برانگیز است که این همه خلوتی این کتابخانه ها نشانه چیست؟ و چرا این انبوه جمعیت برای مطالعه و تحقیق به این کتابخانه ها روی نمی آورند؟. البته ناگفته نماند که در کتابخانه ملی در برخی مواقع تعدادی افراد را دیدم که مشغول مطالعه هستند و از برخی از آنان سئوال کردم که برای چه مطالعه می کنند؟ در پاسخ گفتند: برای کنکور پزشکی!!!! والا تعداد کسانی که برای مطالعه جهت افزایش سطح آگاهی و دانایی و یا پژوهش مراجعه کرده باشند به چند ده نفر هم نمی رسد. زهی تأسف !!!
از آن طرف اما آرایشگاه ها و مراکز زیبایی را می بینیم که شلوغ و مملو از متقاضیان هستند و از مدت ها قبل در نوبت قرار گرفته اند که برای زیبایی سر و صورت و بدن اقدام کنند!!! در کشوری که مردمانش حاضرند برای زیبایی هر مقدار پول بدهند و خرج کنند اما برای کتاب چنین هزینه هایی نمی کنند چگونه می توان انتظار توسعه را داشت؟ نمی دانم شاید بنده و اَمثالِ بنده سخت در اشتباهیم و راه را عوضی می رویم! و اینان فهمیده اند که مسیر درست را بروند!
عجیب است که در کشور ۸۰ میلیون نفری ایران تیراژ کتاب به سختی به ۵۰۰ جلد می رسد و این یعنی به ازای هر ۱۶۰ هزار نفر فقط ۱ جلد کتاب!!!! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. چرا راه دوری برویم دانشجویان دانشگاه ها به هزار ضرب و زور آن هم فقط برای امتحان پایان ترم و آن هم فقط برای اخذ نمره کتاب می خوانند و کتاب که چه عرض کنم بگویید جزوه های بی سر و ته!!!!! بارها و بارها در مترو، اتوبوس و سایر مکان های عمومی دیده ام که تقریبا تمامی افراد به هیچ وجه کتاب نمی خوانند و فقط در حال بازی کردن با گوشی های خود هستند و یا این که در شبکه های تلگرام و اینستاگرام حضور دارند!!!
پزشک عمومی ای را می شناسم که پس از چندین سال طبابت بیماران گویی به این نتیجه رسیده بود که باید برود سراغ عمل زیبایی و چنین هم کرد و اکنون سرمایه اش به میلیاردها رسیده است. همواره تعداد زیادی از زنان و مردان برای انجام اَعمال زیبایی گوناگون در مطب ایشان حضور دارند. خودش اذعان می کرد که درآمدی که در زمینه زیبایی و آرایش در این مدت کوتاه به دست آورده است سال ها در طبابت به دست نیاورده بود!
به خودم نهیب می زنم که هی فلانی گویا متوجه نیستی که اکنون دنیا دنیای مصرف است و مدیریت بدن و زیبایی!!! دیگر گذشت آن زمانی که بسیاری از افراد جامعه عاشق کتاب و درس و یادگیری بوده اند و الان پول فقط در آرایشگاه ها و مراکز زیبایی است. مگر نمی بینی که کتابخانه ها و کتاب فروشی ها چقدر خلوت و سوت و کور شده اند و مگر نمی دانی که بسیاری از ناشران در معرض ورشکستگی قرار گرفته اند؟؟!!!
با خودم می گفتم گویا در این دیار دانستن و آگاهی یافتن گناه بزرگی است و اگر کسانی میوه این درخت ممنوعه را بخورند به دردهای بی درمانی دچار می شوند که فقط خدا می داند. چگونه است که معلمان و استادان و نویسندگان و روشنفکران این سرزمین این گونه به رخوت و رکود افتاده اند و دچار یأس و نا امیدی گشته اند به گونه ای که حتی از پسِ زندگی روزمره خویش بر نمی آیند و از آن طرف آرایشگران این کشور به میلیاردها پول و ثروت دست یافته اند؟؟!!!!. آن وقت چگونه می توان انتظار داشت که جامعه در مسیر شعور و فرهنگ و دانایی قرار گیرد؟!!!
تو گویی که دیگر میوه دانایی و آگاهی در این دیار خریداری ندارد و آن چه که این روزها اهمیت دارد زیبایی و آرایش و مد و مصرف است!!! چه بهتر !!! آخر این همه دانستن و آن گاه غصه خوردن چه سود؟؟؟!!!
از قول حافظ بزرگ می گویم:
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس!!!!